امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 14 روز سن داره

امير علي ، ثمره يك عشق ...

فردا....

سلام پسر گل مامان گلم ، نازنین مادر، امروز آخرین روزی هست که من و تو باهم در یک جسم نفس میکشیم، تو توی وجود منی و من غمگینم خیلی غمگین، از اینکه فردا دیگر وجودم مهمان جسم پاک و کوچک تو نیست ، فردا وقتی دست روی دلم میکشم دیگر احساست نمیکنم!!! اما عزیز مادر ، مادر خوشحاله که فردا تو میایی با صدای بال فرشتگان، با لبخند زندگی، با همه هستی!!! پسرم فردا روز 29 شهریور سال 1390 قراره کنار ما باشه برای ما دعا کنید!
28 شهريور 1390

اخرین جمعه دو نفری!

سلام بر گل پسر مامان! دیروز اخرین جمعه دو نفری من و اقای بابا بود ، هم خوشحال بودیم که دیگه کم کم به اخر راه رسیدیم و هفته دیگه تو اگر خدا بخواد پیش ما هستی و هم غمگین که دیگه اخر هفته های دوتایی عشقولانه نداریم!!! به همین خاطر صبح زود بساط صبحانمون رو زدیم زیر بغلمون و رفتیم ایل گلی تا هم هوایی عوض کنیم و هم خاطره ای به دفتر خاطراتمون اضافه کنیم ! گاهی وقتها دلم میگیره از اینکه هفت سال دوتایی در کنار هم بودیم و الان دیگه اون لحظه هارو نخواهیم داشت ولی گل مامان وقتی یاد تو میفتم دلم پر شادی میشه و خداروشکر میکنم که تورو داریم ! دیروز عصر هم که شما شیرین کاریت گل کرد و کلی سکسکه کردی تا بابا هم سکسکه کردنت رو ببینه و کلی بخنده! و...
26 شهريور 1390

مامان بدقول!

سلام نازنین مامان! میدونم که مامان خیلی بدقول شده و هنوز عکسهای سیسمونیتو نذاشته ولی باور کن تقصیر مامان نیست مشکل اینترنت داریم ، سعی میکنم در اولین فرصت عکسهارو بذارم! پسرخوبم ، روز شنبه اخرین سونورو هم رفتم ، شما هفته 36+4 روز بودی و اقای دکتر گفتند که خداروشکر سالم هستی و حدود 2850گرم وزن داری که به امید خدا تا زمان تولد بیشتر هم میشه! این روزها مامان خانوم حال خوبی نداره! امیرعلی گلم نمیدونم چرا دلم میگیره وقتی احساس میکنم هفته دیگه این روزها تموم میشه و تو دیگه تو دل مامان نیستی و من دیگه با هر حرکت تو پر از شوق و شادی نمیشم! درسته که میای پیشم توی بغلم اما من انگاری خیلی به بودنت توی وجودم عادت کردم!!! بابا هم سرش این روزها شل...
22 شهريور 1390

سیسمونی اقای پسر!

خوشگل مامان بالاخره سیسمونیت اومد! خانوم دکتر هم گفتند که اگر شما عجله نکنی ، روز 30 شهریور عمل سزارین رو انجام میدن! مامانی و دایی امیر وسایلتو اوردند یک مقدارشو چیدیم ! سعی میکنم در اولین فرصت عکساشو بذارم! گل ناز مامان پسر خوبی باش و عجله نکن به خدا اینجا خبری نیست!!!
18 شهريور 1390

فقط 3هفته دیگه!

سلام گل پسر مامان خانوم! کوچولوی مامان دیگه خیلی کم مونده تا بیای تو این دنیا پیش من و بابایی! این روزها سرم خیلی شلوغه دارم اماده میشم برای اومدنت! از یک طرف خیلی خوشحالم برای داشتن تو و از طرف دیگه استرس دارم ، استرس اینکه نکنه تو سالم نباشی یا اتفاقی برات بیفته! نکنه من نتونم مامان خوبی باشم و... گل من ، از لحظه ای که فهمیدیم تورو داریم زندگیمون حال و هوای دیگه گرفت! اومدنت پر از برکت و رحمت بود! باور میکنی که با اومدن تو اقای بابا بعد از سالها سیگارشو ترک کرد تا من و شما بهش افتخار کنیم و بگیم: آقای بابا دوستت داریم ! سربلندمون کردی! با حساب من و وقت خانوم دکتر شما حداکثر 3هفته دیگه یعنی تا 31 شهریور پیش مایی اگر خدا بخواد! وروجک...
8 شهريور 1390
1